دانلود رمان پرچین عشق با فرمت apk, epub, jar, pdf

ساخت وبلاگ

دانلود رمان پرچین عشق با فرمت apk, epub, jar, pdf

با لینک مستقیم از سرورهای قدرتمند کافه نوول

.

رمان پرچین عشق

.

نام رمان: رمان پرچین عشق

نویسنده: ناهید شمس

تعداد صفحات: 134

خلاصه ای از داستان رمان:

سالهاست که پرنیا چند جمعه در میان به همراه پدر بر سر مزار مادرش میآید . فاتحه ای میخوانند و بعد از اینکه سعید سالاری یعنی همان پدر پرنیا لحظاتی چند به دور دستها مینگرد و گاهی نم اشکهایش را با پشت دست پاک میکند و زمزمه هایی با کسی که سالهاست در زیر خروارها خاک خوابیده است میکند بلند میشود و

صفحه ی اول رمان:

سالهاست که پرنیا چند جمعه در میان به همراه پدر بر سر مزار مادرش میآید . فاتحه ای میخوانند و بعد از اینکه سعید سالاری یعنی همان پدر پرنیا لحظاتی چند به دور دستها مینگرد و گاهی نم اشکهایش را با پشت دست پاک میکند و زمزمه هایی با کسی که سالهاست در زیر خروارها خاک خوابیده است میکند بلند میشود و با پشتی که معلوم است از نامردمیهای زمانه خسته شده است دست پرنیا تنها یادگار عزیز از دست رفته اش را میگیرد و به همراه هم از قبرستان خارج میشوند .

بارها پرنیا کنجکاوانه از پدرش میپرسد ، پس پدر کی میخواین به سوالهای بی جوابم پاسخ بدین ؟ چرا پرده از راز مهر زده زندگیتون بر نمیدارین ؟ بخدا فکرهای جور واجور دست از سرم بر نمیداره ! دارم دیوونه میشم . باور میکنی پدر ؟ شاید فکر میکنین هنوز بچه ام و نمیتونم حرفهاتون رو درک کنم ؟ پدر همانطور که گوشه سبیل خاکستری و مردانه اش را میجود و به چشمهای دخترش که حال هر روز بیشتر از روز قبل شبیه به چشمهای سیاه و زیبای مینا میشود نگاه میکند و میگوید : نگران نباش دخترم ، فکر میکنم به روزی که قولش رو دادم نزدیکتر میشویم خودتو آماده کن همین روزها خبرت میکنم تا صندوقچه مهر و موم شده ی اسرارم رو برات بگشایم . شاید که از دل نگرانیهایت کاسته شود !

لبخند رضایت بخشی کنار لبان قلوه ای و زیبای پرنیا مینشیند و با خود میگوید : خدای من … هر چه زودتر آن روز موعود رو برام برسون ، میخوام از مادر بدونم از گناهی که مرتکب شده اما پدر اونو بی گناهی مظلوم میخواندش ! میخوام بدونم چرا طلوع و غروب زندگیش جاده ای کوتاه و تاریک بوده و بس و بالاخره … آن روز صبح پرنیا مثل هر جمعه ای که با پدر قرار داشت زودتر از خواب بیدار شد ، صبحانه بردیا و همسرش بهنام را آماده کرد و با عجله به پارکینگ رفت و ماشین را خیلی بی سر و صدا به خیابان آورد . فاصله خانه اش تا خانه پدر بیشتر از چند کوچه نیست اما دیرش شده ساعت کمی از قرار و مدارشان گذشته است . در پارکینگ را بست ، اتومبیل را تند و سریع روشن کرد و راند .

.

لینک های دانلود رمان پرچین عشق :

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)

.

دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی آیفون و کتابخوان ها (EPUB)

.


- - , .

سایت صادقیان...
ما را در سایت سایت صادقیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sadeghian بازدید : 310 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 4:25